۷ تیر ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۵
کد خبر: 996419

مقابله با فرق انحرافی و صیانت از اسلام؛ برنامه عملی امام کاظم(ع)

حجت‌الاسلام دکتر امیر علی حسنلو، استاد سطوح عالی حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیه

امام موسی کاظم(ع) در مقابل فرقه‌ها و انحرافات خشم خود را فرو می‌بردند و این خصلت در حضرت متجلی بود چرا که با برخورد خود مکتب اسلام را این گونه با بردباری حفظ و حراست کردند.

امام موسی کاظم (ع) ملقب به کاظم و باب الحوائج هفتمین امام شیعیان دوازده امامی است. وی در سال ۱۲۸ قمری، همزمان با انتقال قدرت از امویان به عباسیان متولد شد و در سال ۱۴۸ ق پس از شهادت پدرش، امام صادق (ع) به امامت رسید. دوران ۳۵ ساله امامت او با خلافت منصور، هادی، مهدی و هارون عباسی همزمان بود. او چندین بار از سوی مهدی و هارون عباسی زندانی شد و در سال ۱۸۳ ق در زندان سندی بن شاهک به شهادت رسید. با شهادت او، امامت به فرزندش علی بن موسی (ع) منتقل شد.

مناظرات و گفتگوهایی از موسی بن جعفر با برخی عالمان یهودی و مسیحی در منابع تاریخی و حدیثی نقل شده که در پاسخ به پرسش‌های آنان بوده است. در کتاب مسند الامام الکاظم بیش از سه هزار حدیث از وی گردآوری شده که شماری از آنها را برخی از اصحاب اجماع روایت کرده‌اند.

تأسیس سازمان وکالت توسط امام کاظم(ع)

امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعیان، سازمان وکالت را گسترش داد و در مناطق مختلف، افرادی را به عنوان وکیل تعیین کرد. از سوی دیگر، حیات امام کاظم(ع) همزمان با بروز انشعاباتی در شیعه بود و فرقه‌های اسماعیلیه، فطحیه و ناووسیه با آغاز امامت او و فرقه واقفیه پس از شهادت او شکل گرفت.

دوره امام موسی کاظم(ع) دوره خاصی بود. دوره‌ای که به جهت شرایط خاص سیاسی و اجتماعی حاکم در آن زمان و انحرافات، فرقه‌های مختلفی در جامعه رویش داشت و فرقه‌هایی مانند جبریه، معتزله، واقفیه، قدریه و غالیان در زمان امام موسی کاظم(ع) فعالیت می‌کردند و شیعه در معرض این انحرافات بود. دوره امام موسی کاظم(ع) با اقتدار سیاسی هارون الرشید همراه بود، قدرتمندترین دوران خلافت بنی عباس همین دوره بوده است چرا که سرزمین‌های اسلامی گسترش بسیاری داشت، فتوحات در نهایت و اوج قدرت خلافت هم در همین دوره بوده است و امام موسی کاظم (ع) در این شرایط خاص باید از اسلام دفاع می‌کردند.

مقابله با فرقه‌های انحرافی و صیانت از اصل اسلام

وی با اشاره به شرایط خاص دوره امام کاظم(ع) بیان کرد: در واقع وظیفه‌ای که پیامبر (ص) برای هدایت بشریت داشتند آن رسالت به ائمه اطهار(ع) منتقل شده است و در شرایطی که مخاطرات فکری و گمراهی در دوران امام موسی کاظم (ع) بسیار بود، امام با علم و بردباری با رهبران فرق مختلف مقابله می‌کردند. امامت یک تکلیف الهی است و امام موسی کاظم(ع) در دوره حیات خود در مقابل فرقه‌های انحرافی به صورت علمی و با تربیت شاگردان ایستادگی کردند و از اصل اسلام حفاظت نمودند.

فرقه جبریه؛ پیروان این فرقه معتقد بودند انسان از خود هیچ اختیاری ندارد و تمام کارهای انسان غیر اختیاری است. این فرقه را معاویه ایجاد کرده بود و تا زمان امام موسی کاظم (ع) هم ادامه داشت. بنی عباس هم از این فرقه حمایت می‌کردند و در رواج آن می‌کوشیدند؛ لذا امام در مقابل انحرافات این فرقه پاسخ‌های علمی و مستدلی می‌دادند وشیعه را از گرفتاری به این افکار خرافی استبدادی نجات بخشید تا شیعه از انفعال خارج شد وبه فعالیت و پویایی وسرزندگی از آرمانهای مکتبی دفاع نموده ودر رونق علم و تمدن بکوشد و همین رهنمونها شیعه را از خمودی و ظلم پذیری دور نمود لذا شیعه به کانونهای علمی و فعالیتهای بیدار گرانه در طول تاریخ ادامه داد و به تاسییس مکاتب تولید علم و فکر بپردازد.

امام موسی کاظم(ع) در دوره امامت خویش هم منصب امامت را که جانشین رسالت بود، حفظ و حراست و تبلیغ کردند و هم با بردباری و علم خود چنانکه این امام همام به کاظم معروف شده است در مقابل فرقه‌ها و انحرافات خشم خود را فرو می‌بردند و این خصلت در حضرت متجلی بود چرا که با برخورد خود مکتب اسلام را این گونه با بردباری حفظ و حراست کردند.

ظهور فرقه غالیان

یکی دیگر از فرقه‌های فعال در دوره امام موسی کاظم(ع) غالیان هستند. پیروان این فرقه ائمه(ع) را در حد خدا بالا می‌بردند. در زمان امام موسی کاظم(ع) برخی از محبان اهل بیت(ع) به این مسئله اعتقاد داشتند.

جریان فکری غلو جریانی که نمایندگی اصلی آن در دست افراد واقفی مسلکی چون محمد بن بشیر کوفی بود و غالیان عقاید خطرکی داشتند و با ترویج آنها به الوهیت امام موسی کاظم (ع) دامن می‌زد. امام موسی کاظم(ع) با این جریان برخورد کرد و به شیعیان هشدار داد که من انسان هستم مثل پیامبر و به شدت با این فرقه برخورد کرد تا شیعه از مسیر اصلی خود منحرف نشود و مسلمانان جذب این فرقه نشوند. امام موسی کاظم (ع) از محمد بن بشیر برائت جست و گفت او از ما نیست.

غلو و جبریه از تنها فرقه‌های معتزله نیستند که در ایام حیات امام موسی کاظم(ع) پیروانی داشتند. یکی دیگر از فرقه‌های فعال در دوران امام موسی کاظم (ع) فرقه واقفیه بود که پیروان این فرقه معتقد به این بودند که امامت به امام موسی کاظم (ع) ختم می‌شود. در واقع زیاد بن مروان قندی معتقد بود امامت در امام موسی کاظم پایان می‌یابد و این را در میان پیروان خود تبلیغ می‌کرد. بیشتر پیروان فرقه واقفیه به روایتی از امام صادق (ع) اعتقاد خود را نسبت می‌دادند که قائم همان موسی بن جعفر است. با این استدلال فرقه واقفیه این طور می‌توان برداشت کرد که روایت قائمیت امام زمان از ابتدا وجود داشته است و این خود نشان می‌دهد در زمان پیامبر (ص) در جامعه اسلامی ساری و جاری شده بود و همه می‌دانستند اهل سنت هم به آن قائل بودند که امام زمان ظهور خواهد کرد اما پیروان فرقه واقفیه مصداق قائم را امام موسی کاظم می‌دانستند و به برخی از مباحث خرافی در شرایط خفقان دوران امامت این حضرت دامن می‌زدند لذا امام موسی کاظم (ع) با این فرقه مقابله کرد اما اصل برخورد با فرقه واقفیه با امامت امام رضا (ع) همراه بود.

حادثه فخ و بزرگترین فاجعه شیعه بعد از کربلا

تبلیغات منفی و فشارهای والی عباسی در مدینه بر علیه علویان سبب شد یکی از فرزندان اهل‌بیت(ع) به نام حسین ابن‌الحسن قیام کند. او پس از مدینه به سوی مکه حرکت کرد اما زمانی که مُحرم و بدون سلاح به طواف خانه خدا مشغول بودند در محلی به نام فخ توسط مأموران عباسی به شهادت رسیدند. او از امام کاظم (ع) دعوت کرده بود که با او همراه شود امام نپذیرفتند اما او را هم از قیام نهی نکردند و فرمودند اگر می‌خواهی قیام کنی ضربه محکمی به دشمن بزن، پس از شهادت حسین‌ابن‌الحسن امام کاظم (ع) فرمودند او کسی بود که شب‌ها به عبادت و روزها را به روزه‌داری می‌پرداخت همواره امر به معروف و نهی‌از منکر داشت. این تعابیر نشان می‌دهد که قیام او از سوی امام کاظم (ع) رد نشده است.

اتفاقاتی که منجر به زندانی شدن امام موسی کاظم علیه السلام شد، بسیار گسترده بود. حکومت بنی‌عباس متوجه شده بود که امام در تمام سرزمین اسلامی دارای نمایندگانی است که شیعیان با ایشان در ارتباط هستند. حتی می‌دانستند که با وجود نمایندگان و وکلای امام، مذهب شیعه و دوستداران اهل بیت علیهم السلام رو به افزایش بوده و در حال قدرت گرفتن هستند. به همین دلیل حکومت متوجه شد که نمی‌تواند نمایندگان امام را پیدا کرده و آن‌ها را کنترل کند یا به شهادت برساند. حتی امکان کشتن همه شیعیان هم وجود نداشت، چون هم تعداد آن‌ها زیاد بود و هم این کار سایر مردم را علیه حکومت تحریک می‌کرد.

بر این اساس بود که دستگاه حکومت تصمیم گرفت امام موسی کاظم علیه السلام را زندانی کند تا از این طریق راه ارتباط نماینده‌ها و شیعیان با امام مسدود شود. حکومت با این تصور، امام را زندانی کرد در حالی که شبکه نمایندگان و جمعیت شیعیان خارج از قدرت و کنترل حکومت، در حال گسترش و قدرت گرفتن بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.